خاطرات گمشده

دختری از جنس باران و تگرگ ... مینویسم از ذهن عریانم! باشد که روزی جامه ای به تن کند.

خاطرات گمشده

دختری از جنس باران و تگرگ ... مینویسم از ذهن عریانم! باشد که روزی جامه ای به تن کند.

نایت اسکین!

ای خاک!

معلوم نیست چرا این قالب وبلاگ کجو معوجه؟!

ده ساعته منو سرکار گذاشته اه اه اه کد بلاگفارو داده ولی گفته ماله بلاگ اسکایه!

بی ناموسی!

بیخود نبود که دیوانه صدایت میزدم!


آنقدر دیوانه بودی که نفهمیدی دلیل اصرارهایم را!


از مردانگیت دم میزدی ! از مرد بودنت!


مرد بودنت را ثابت کردی تنها با یک عدد فحش ناموسیییییی!


ناموس! چه واژه ی مزخرفی…


تا وقتی در دل هستی این واژه زیباست ولی


 وقتی از دل بیرون میروی ناموس را روی سرت پرچم میکنند!


من فقط به انتظار یک بهانه بودم ولی تو


با غرور تمام مردانگیت را به رخم میکشیدی!


ای احمق بیچاره!


آنقدرعصبیت کردم تا آن بهانه با پای خودش از دهانت خارج شد!


چه لذت بخش بود آن بهانه برای متنفر شدن از یک به اصطلاح مرد!


و تو آنقدر احمقی که همچنان به انتظار نشسته ای شاید هم نه


ولی دیگر مهم نیست!

 

حالا دیگر از تو چیزی با من نمانده! نام زیبایت!!!


الان در گوشی ام با اسم زیباتری سیو شده!


آشغال! آری آشغال! زیباست نه؟!

 

دلیل مرد بودنت را هم روی ال سی دیه گوشی نوشته ام تا یادم بماند

دوست داشتنت یعنی

ک… تو ک … !!!

 

 

 

 

 

 

+ هرکی تونست بگه این یعنی چی یه جاییزه نداره!:) ای بی ادب! :))

 

 

 

 

دری وری :)

وقت جدا شدن باید بهانه ی خوبی ساخت،

نه برای راضی کردن کسی

بلکه برای فریب دادن وجدان خودت!

 

+ تو اینو بخون تا ته ماجرا رو میفهمی! :)