عاشق انار هستم ولى این روزها انار هم خوشحالم نمى کند.بلندترین شب سال براى من/ما شب یلدا نبود.خبرى از هندوانه,انار,آجیل نبود.راستش را بخواهى حوصله اش نبود.یعنى حالى نمانده شاید هم نایى. این روزها از قرص بدم مى آید.از دکترها هم.داشتم فکر مى کردم عجب شغل عجیب و خطرناکى است! اینکه نکند قرصى را به اشتباه تجویز کنى و بعد...
خداى من این روزها فهمیدم توان و طاقت همراهى یک فرد ناتوان را ندارم.خداى من تو را به این شب بلند قسم توانایش کن درست مثل قبل.